مقالات روانشناسی کودک
اختلالات یادگیری در کودکان (قسمت اول)
تاریخ درج مقاله : 1393/09/01
یادگیری را می توان بنیادی ترین فرایندی دانست که در نتیجه آن، موجودی ناتوان در طی زمان و در تعامل با رشد جسمی، به فرد تحول یافته ای می رسد که توانایی های شناختی و قدرت اندیشه وی حد و مرزی نمی شناسد. تنوع بسیار زیاد و گستره زمانی یادگیری انسان، که به گستردگی طول عمر او است، باعث شده که علی رغم تفاوت های زیادی که انسان ها در یادگیری با هم دارند، برخی افراد در روند عادی یادگیری و آموزش نیز دچار مشکل شوند.
بسیارند کودکانی که ظاهری طبیعی دارند؛ رشد جسمی، قد و وزن آنان حاکی از بهنجار بودن آنان است. هوش عادی دارند و به خوبی صحبت میکنند. مانند سایر کودکان بازی میکنند و مثل همسالان خود با سایرین ارتباط برقرار میکنند. درخانه نیز خود یاری های لازم را دارند و کارهایی را که والدین به آنان واگذار میکنند به خوبی انجام میدهند و از رفتار و اخلاق عادی برخوردارند. لیکن وقتی به مدرسه میروند و میخواهند خواندن و نوشتن و حساب یاد بگیرند دچار مشکلات جدی میشوند.
به بسیاری از این گونه دانش آموزان متاسفانه برچسب کودن، کم ذهن، عقب مانده و امثال آن زده می شود که هیچ کدام صحیح نیست. می توان گفت که اگر این مشکلات به موقع و به جا تشخیص داده شوند قابل درمان است .شاهد این حرف افراد نابغه ای هستند که دچار اختلالات یادگیری بودند. افرادی چون آلبرت انشتین، توماس ادیسون و لئوناردو داوینچی.
از این رو با توجه به این موضوع، مربیان و آموزگاران از دیر باز متوجه کودکانی بودند که در یادگیری مواد درسی دشواری داشتند و در پیشرفت تحصیلی به آن حدی که امید به حصول آن بود، توفیقی بدست نمی آوردند. بنابراین مبحث اختلالات یادگیری از دهه های دوم و سوم قرن بیستم مورد توجه قرار گرفت.
تعریف اختلالات یادگیری
کودک به دلایل متعددی ممکن است نتواند در مدرسه یادگیری خوبی داشته باشد. واژه اختلال در یادگیری به معنای عقب افتادگی ذهنی یا اختلالات عاطفی نیست. آمار نشان داده است که 8 مورد از هر 10 کودکی که ناتوانی در یادگیری دارند پسر هستند.
در حوزه تعلیم تربیت، تلاش گسترده ای برای ارائه تعریف اختلالات یادگیری شده است. اکنون بیش از شصت تعریف برای اختلالات یادگیری وجود دارد که آخرین تعریف در سال 1990 م در بیانیه تربیتی کودکانی مبتلا به اختلالات یادگیری ارائه شده است.
«اصطلاح کودکانی دارای اختلالات یادگیری به کودکانی اشاره دارد که در یک یا چند مورد از فرآیندهای اساسی روان شناختی از قبیل درک و فهم، استفاده از زبان گفتاری یا نوشتاری اختلال داشته باشند. و این اختلال ممکن است خود را به صورت ناتوانایی درگوش کردن، فکر کردن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، هجی کردن یا انجام محاسبههای ریاضی ظاهر شود. این اصطلاح شرایطی چون معلولیت های ادراکی، آسیب دیدگی های مغزی، نقص جزئی در کار مغز ، نارسا خوانی و زبان پریشی رشدی را در بر میگیرد. از سوی دیگر، اصطلاح یاد شده آن عده از کودکانی را که به واسطه معلولیت های دیداری ، شنیداری یا حرکتی، همچنین عقب ماندگی ذهنی یا محرومیت های محیطی، فرهنگی یا اقتصادی به مشکلات یادگیری دچار شدهاند را شامل نمیشود».
ادامه دارد...